نوشته شده توسط : حسین

اسب سواری مرد چاق و افلیجی را سر راه خود دید که از او کمک می خواست مردِ سوار دلش به حال او سوخت.از اسب پیاده شد و او را از جا بلند کرد و روی اسب گذاشت تا او را به مقصد برساند.مرد چاق وقتی بر اسب سوار شد دهنه اسب را کشید و گفت: . . . اسب را بردم و با اسب گریخت!! اما پیش از آن که دور شود صاحب اسب داد زد و گفت :تو... تنها اسب را نبردی؛جوانمردی هم بردی!!!اسب مال تو اما گوش کن ببین چه می گویم،مرد چاق اسب را نگه داشت؛مرد سوار گفت: هرگز به هیچکس نگو چگونه اسب را به دست آوردی؛ زیرا می ترسم که دیگر «هیچ سواری» به پیاده ای رحم نکند.

:: بازدید از این مطلب : 71
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 31 مرداد 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حسین

اس ام اس عاشقانه سری 25 SMS Asheghaneh • • • کفش ها چه عاشقانه هایی با هم دارند ! یکی که گم شود دیگری محکوم به آوارگیست . . . • • • اس ام اس عاشقانه سری 25 SMS Asheghaneh • • • او راحت از من گذشت خدایا از او راحت نگذر … • • • اس ام اس عاشقانه سری 25 SMS Asheghaneh • • • قفس یعنی دهان من وقتی زبانم روی اسم تو قفل می شود • • • اس ام اس عاشقانه سری 25 SMS Asheghaneh • • • زمستان سرد نیست درد است وقتی دست هایم تنها خودم را به آغوش می کشند ! • • • اس ام اس عاشقانه سری 25 SMS Asheghaneh • • • در سینمای چهار بُعدی چشمانت برنده ی هفته سیمرغ بلورینِ بهترین تماشاچی می شوم . . . • • • اس ام اس عاشقانه سری 25 SMS Asheghaneh • • • فقط یکبار میتوان عاشق شد بار دوم دیگر خبری از جنسِ اصل نیست . . . • • • اس ام اس عاشقانه سری 25 SMS Asheghaneh • • • از سرمای زمستان نمی ترسم وقتی به تو گرم است “دلم” . . . • • • اس ام اس عاشقانه سری 25 SMS Asheghaneh • • • یعقوب یادم داده است ، دلبرت وقتی کنارت نیست کوری بهتر است از دیدن . . . • • • اس ام اس عاشقانه سری 25 SMS Asheghaneh • • • هوا هر چقدر هم زمستان باشد ، مهم نیست تو در آغوشت تابستان داری • • • اس ام اس عاشقانه سری 25 SMS Asheghaneh • • • اینکه دوستم داشته باشی مثل این است که عابری در پیاده رو ناگهان در آغوشم بگیرد همین قدر بعید…همین قدر ممکن… ! • • • اس ام اس عاشقانه سری 25 SMS Asheghaneh • • • عاشق شده ام بر تو ! تدبیر چه فرمایی؟ از راهِ صلاح آیم؟ یا از درِ رسوایی؟ • • • اس ام اس عاشقانه سری 25 SMS Asheghaneh • • • یادت باشد به خوابم آمدی بیدارم کنی بِبوسمت! • • • اس ام اس عاشقانه سری 25 SMS Asheghaneh • • • به سلامتی کسی که همیشه آخر اس ام اس هاش اسمشو می نویسه چون میدونه هیشکی شمارشو Save نکرده • • • اس ام اس عاشقانه سری 25 SMS Asheghaneh • • • این چیست که چون دلهره افتاده به جانم حال همه خوب است ، من اما نگرانم ای عشق ! مرا بیشتر از پیش بمیران آنقدر که تا دیدن او زنده بمانم • • • اس ام اس عاشقانه سری 25 SMS Asheghaneh • • • چشمانم را به ابرها قرض می دهم کافیست عکست را نشانم دهند خشکسالی چند سال اخیر را جبران خواهم کرد • • • اس ام اس عاشقانه سری 25 SMS Asheghaneh • • • من رسم دوستی ام مثل نان نیست که گرمش سر سفره دل باشد و سردش سهم نمکی چه گرمای حضورت و چه سرمای نبودنت را دوست دارم • • • اس ام اس عاشقانه سری 25 SMS Asheghaneh • • • چو قلب شب تاریک تنهایی هایم دوستت دارم چو بامداد خوش دوستت دارم به یاد تو و یادهایت شب نشستم بیدار چه خواب باشم چه بیدار باشم دوستت دارم • • • اس ام اس عاشقانه سری 25

:: برچسب‌ها: عاشقانه 25 ,
:: بازدید از این مطلب : 113
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 9 تير 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حسین
sms و اس ام اس چهارشنبه سوری 93 پیشاپیش شروع و آغاز مانور جنگ جهانی سوم و شبیه سازی انفجار های قاره ای و آزمایش بمب های اتمی بر تو مسئول ویژه برگزاری مراسم مبارک ! sms و اس ام اس چهارشنبه سوری 93 با توجه به اینکه فردای چهارشنبه سوری عیده بپا زیاد گندشو درنیارین که شب عید بمونید رو دست خانواده ۴شنبه سوریت مبارک ! اسمس چهارشنبه سوری 93 آخرین سه شنبه سال خورشیدی را با بر افروختن آتش و پریدن از روی آن به استقبال نوروز می رویم سرخی تو از من ، زردی من از تو جشن باستانی چهارشنبه سوری مبارک اس چهارشنبه سوری 93 تو کوچه ترقه زدند، پیرزنه دم در وایساده بود هفت جد یارو رو نفرین کرد دو دقیقه بعد نوه خودش ترقه زد در حد بمب هیدروژنی! پیرزنه گفت: قربون قد و بالات مادر مواظب باش! جک چهارشنبه سوری 93 بیا در غروب آخرین سه شنبه سال برای گردگیری افکارمان آتشی بیافروزیم و کینه ها را بسوزانیم و زردی خاطرات بد را به آتش و سرخی عشق را از آتش بگیریم و آتش نفرت را در وجودمان خاموش کنیم ! sms و اس ام اس عاشقانه چهارشنبه سوری 93 آتش روشن کردم وعهدکردم تا خاموش شدنش دعایت کنم میدانم به آنچه میخواهی میرسی چرا که من هربار یک هیزم اضافه میکنم! چهارشنبه سوریت مبارک sms و اس ام اس رسمی اداری چهارشنبه سوری 93 بشد «چارشنبه» هم از بامداد بدان باغ که همین امروز باشیم شاد چهارشنبه سوری گرامی باد sms و اس ام اس و شعر چهارشنبه سوری 93 دوستانی که عقده محو شدن توی گلوشون قلمبه شده روز روز شماست تا با هر دودی خودتون رو گم و گور کنید … sms و اس ام اس و جوک چهارشنبه سوری 93 خداجون یه کاری کن امشب که از رو آتیش میپره یخ دلش آب شه بهم بگه دستتوبده به من باهم بپریم! sms و اس ام اس زیبا چهارشنبه سوری 93 تام کروز ، نیکلاس کیج ، جنیفر لوپز ، رابرت دنیرو ، یانی دیووید کاپرفیلد ، آنتونی رابیز ، خود من و بقیه ی ستارگان جهان ازت خواهش میکنیم چهارشنبه سوری مواظب خودت باشی ! sms و اس ام اس طنز چهارشنبه سوری 93 چهارشنبه سوری روز ملی مبارزه با آرامش اعصاب بر شما ترقه بازان گرامی مبارک باد ! ستاد روانی شدگان چهار شنبه آخر سال ! sms و اس ام اس فلسفی چهارشنبه سوری 93 امشب شب چهارشنبه سوریه و میخوام بیاد توکه نیستی … بالون آرزویی به آسمون بفرستم و آرزویم را هم که دگر تمام مردم شهر میدانند … توهم بگو آمین sms و اس ام اس سنگین چهارشنبه سوری 93 واست آتیش روشن کردم که آخر زمستونه چهارشنبه ی آخر سال قلب من آتیش بارونه غمهاتو آتیش میزنم سرخی آتیش مال تو چشم حسودا کور شه از عشق میون من و تو شعر و سرود چهارشنبه سوری 93 چهارشنبه سوری در پیش روی ماست همه بدبختی ها در پشت روزای خوش همه در پیش چه غوغا میکنه آتیش ! چهارشنبه سوری مبارک

:: بازدید از این مطلب : 287
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 16 اسفند 1392 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حسین
جملات عاشقانه زیبا 93 من تو را دوست داشتم تو اما بگذار حفظ شود آبروى دل در سه نقطه ها… جملات عاشقانه زیبا 93 زمستان نیست دلتنگی توست که میلرزاند چهارستون دلم را… جملات عاشقانه زیبا 93 تو و خوشبختی چقدر شبیه به همید به هیچ کدامتان نرسیدم جملات عاشقانه زیبا 93 میدانم به خاطر همه ی بایدها نباید تو را داشته باشم. جملات عاشقانه زیبا 93 عشقش که سر کلاس زنگ میزد میگفت خانوم اجازه برم آب بخورم ؟ حالا مدتهاست که دیگر اجازه نمیگیرد و این بار معلم است که هر روز میگوید : چن وقته بسیارداغونی ، برو یه آبی به سر و صورتت بزن. جملات عاشقانه زیبا 93 دست مریزاد پروردگارم ، چه پوست کلفتی برایم آفریدی ! چه دل صبوری به سینه ام سپرده ای و چه شانه هایی که این چنین بار طعنه هارا میکشند و نمیشکنند… جملات عاشقانه زیبا 93 چای می نوشیدم که یکباره دلتنگت شدم ، بغض کردم و اشک در چشمانم حلقه زد. همه با تعجب نگاهم کردند ، لبخند تلخی زدم و گفتم : “چقد داغ بود !!!” جملات عاشقانه زیبا 93 درد دارد وقتی با نسیمی برود کسی که به خاطرش به طوفان زده ای ! جملات عاشقانه زیبا 93 جایت خالی چقد هوا برای داشتنت خوب است ! جملات عاشقانه زیبا 93 ﺧﯿﻠﯽ ﺑﺪﻩ ﺁﺩﻡ ﺗﻮ ﯾﻪ ﺷﺮﺍﯾﻄﯽ ﻗﺮﺍﺭ ﺑﮕﯿﺮﻩ ﮐﻪ ﻫﯿﭻ ﮐﺪﻭﻡ از ﺷﮑﻠﮏ ﻫﺎﯼ ﯾﺎﻫﻮ ﻣﺴﻨﺠﺮ ﻫﻢ ﺑﯿﺎﻧﮕﺮ ﺍﺣﺴﺎﺳﺎﺗﺶ ﻧﺒﺎﺷﻪ ! جملات عاشقانه زیبا 93 خسته ام از تظاهر به ایستادگی ، از پنهان کردن زخم هایم زور که نیست ! دیگر نمیتوانم بی دلیل بخندم و با لبخندی مسخره وانمود کنم همه چیز رو به راه است ! جملات عاشقانه زیبا 93 به او بگویید این همه استخوان در بدنم بود ، چرا دلم را شکست ؟ جملات عاشقانه زیبا 93 هر طبیبه سویلدیم دردین دواسین گورمدیم گلشن عمریم سارالدى هچ صفاسین گورمدیم تا پمادیم فانى جهاندا بیر حقیقى آشنا هرکسین چکدیم جفاسین هچ صفاسین گورمدیم جملات عاشقانه زیبا 93 غریب بیر گئجده سندن اوزقدا کولکلر حسرتلى کیمیدیر سن سیز تک قالمیش سیزلایان قلبیم داریخیر هر یر قفس کیمیدیر جملات عاشقانه زیبا 93 اوریمله باجارمرام اوگوزلره ویریلمیشام لیل سو کیمى آخیب گلیب چاتیب سنه دورولموشام آتما منى زمانه چاشیب بودنیادان یرولموشام

:: بازدید از این مطلب : 153
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 16 اسفند 1392 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حسین
sms و اس ام اس فلسفی جدید اسفندsms و اس ام اس فلسفی جدید اسفندخودبینی دیدن خود نیستخودبینی ، ندیدن دیگران است !sms و اس ام اس فلسفی جدید اسفنددر مقابل سختی ها همچون جزیره اى... sms و اس ام اس فلسفی جدید اسفند خودبینی دیدن خود نیست خودبینی ، ندیدن دیگران است ! sms و اس ام اس فلسفی جدید اسفند در مقابل سختی ها همچون جزیره اى باش که دریا هم با تمام عظمت و قدرت نمى تواند سر او را زیر آب کند ! sms و اس ام اس فلسفی جدید اسفند آدم های بزرگ و عظیم قامتشان بلند تر نیست خانه شان بزرگ و عظیم تر نیست ثروتشان بیشتر نیست آنها قلبی وسیع و نگاهی مرتفع دارند ! sms و اس ام اس فلسفی جدید اسفند من بسیار به شانس و اقبال عقیده دارم و متوجه شده ام هر چه بیشتر تلاش کنم بیشتر شانس می آورم ! “استفان لیکاک” sms و اس ام اس فلسفی جدید اسفند بعضی وقت ها برای اینکه قدر داشته هامون را بدونیم لازمه که موقتا از دست بدیمشون ! sms و اس ام اس فلسفی جدید اسفند وقتی قدرت انتقام را داری “گذشت” بالاترین درجه عقل توست و “انتقام” اولین نشانه ضعفت ! sms و اس ام اس فلسفی جدید اسفند اگر عقل امروزم را داشتم ، کارهای دیروزم را نمی کردم ولی اگر کارهای دیروزم را نمی کردم ، عقل امروزم را نداشتم ! sms و اس ام اس فلسفی جدید اسفند عاشق کسانی باشید که شما را دیدند وقتی برای هرکس دیگری ناپیدا بودید ! sms و اس ام اس فلسفی جدید اسفند زندگی آنگونه نیست که ما فکر میکنیم ما همانگونـه که فکر میکنیم ، زندگی میکنیم ! sms و اس ام اس فلسفی جدید اسفند کسی که همه کار انجام می دهد استاد هیچ کاری نیست ! sms و اس ام اس فلسفی جدید اسفند مردمی که فکرشان آزاد نیست هیچگاه آزاد نخواهند شد بلکه به وسعت تفکرشان قفسی دیگر را تچربه خواهند کرد ! sms و اس ام اس فلسفی جدید اسفند کسی که اعتقاد دارد دیگران باید مشکلاتش را حل کنند همانند کسی است که برای گذر از رودخانه منتظر است تا آب آن خشک شود ! sms و اس ام اس فلسفی جدید اسفند آرزوهایت را کنار نگذار دنیا بالاخره مجبور می شود با دلت کنار بیاید ! sms و اس ام اس فلسفی جدید اسفند برای انسان های موفق هفت روز هفته هفت همین امروز است و برای دیگران هفت روز هفته ، هفت فردا ! sms و اس ام اس فلسفی جدید اسفند مراقب باش بعضی حرف ها فقط قابل بخشش هستند نه فراموش شدن ! sms و اس ام اس فلسفی جدید اسفند زندگی ، اتفاقِ نادریست که برای بعضی از زنده ها می افتد !

:: برچسب‌ها: اس , ام , اس ,
:: بازدید از این مطلب : 99
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 16 اسفند 1392 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حسین

عشقــــــــــــــــــღــــــــــــم ـღـچه ولوله اي ميكندـღـ ـღـ بر خطوط حامل انتظار منـღـ ـღـ نت هاي گام توـღـ

:: بازدید از این مطلب : 89
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 6 اسفند 1392 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حسین
اون منم که عاشقونه شعر چشماتو میگفتم... هنوزم خیس میشه چشمام وقتی یاد تو می افتم... هنوزم میای تو خوابم تو شبای پر ستاره... هنوزم میگم خدایا کاشکی برگرده دوباره

:: بازدید از این مطلب : 139
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 30 بهمن 1392 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حسین
نگاهش میکنم شاید بخواند از نگاه من که اورا دوست میدارم ولی افسوس او هرگز نگاهم را نمیخواهد به برگ گل نوشتم من که اورا دوست میدارم ولی افسوس او گل را به زلف کودکی آویخت تا اورا بخنداند

:: بازدید از این مطلب : 142
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 30 بهمن 1392 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حسین
سر بروی شانه های مهربانت میگذارم عقده ی دل میگشایم گریه ی بی اختیارم از غم نامردمی ها بغض ها در سینه دارم شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم

:: بازدید از این مطلب : 130
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 30 بهمن 1392 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حسین
ببین غمگین، ببین دلتنگ دیدارم... ببین خوابم نمی آید، بیدارم... نگفتم تا کنون، اما کنون بشنو: تورا بیش از همه کس دوست میدارم

:: بازدید از این مطلب : 167
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 30 بهمن 1392 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حسین
... رفته بودم سر حوض تا ببینم شاید، عکس تنهایی خود را در آب... آب در حوض نبود ماهیان می گفتند: هیچ تقصیر درختان نیست ظهر دم کرده تابستان بود پسر روشن آب، لب پاشویه نشست و عقاب خورشید، آمد اورا به هوا برد که برد

:: بازدید از این مطلب : 145
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 30 بهمن 1392 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حسین

باید خیانت كنی..!! ... تا دیوونه ات باشن.!! باید دروغ بگی....!!...تا همیشه تو فكرت باشن...!! باید هی رنگ عوض كنی....!!....تا دوسِت داشته باشن...!!!! ... اگه ساده ای ...!!...اگه باوفایی...!!.... اگه یك رنگی...!!.........همیشه تنهایی

:: بازدید از این مطلب : 104
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 30 بهمن 1392 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حسین
لعنت به من كه ساده دل بريدم....لعنت به من كه دردتو نديدم لعنت به من كه پاي تو نموندم....لعنت به من كه قلبتو شكوندم روياي تو شده جدايي از من....همنفسم بيا بمون پيش من خودت ميدوني كه سهم ما نيست....جدايی و بريدن و شكستن چشماي من پر از اشك شب و روز....حق ميدم بهت تو اتيش عشق من نسوز برو با مردي كه تو روياهاته....ولي بدون قلب منم باهاته روياي تو كابوس شب هاي من....دليل خنده هات حرف دل من ميخواي بري ،برو كنار اون كه....حرفاش دروغه گل تنهاي من

:: بازدید از این مطلب : 184
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 29 بهمن 1392 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حسین

لمس کن کلماتی ر اکه برایت می نویسم ... تا بخوانی و بفهمی چقدر جایت خالیست ... تا بدانی نبودنت آزارم می دهد ... لمس کن نوشته هایی را که لمس ناشدنیست و عریان ... که از قلبم بر قلم و کاغذ می چکد ... لمس کن گونه هایم را که خیس اشک است ... لمس کن لحظه هایم را ... تویی که می دانی من چگونه عاشقت هستم، لمس کن این با تو نبودنها را.

:: بازدید از این مطلب : 97
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 29 بهمن 1392 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حسین

________________________________________ وقتی زیر یک سقف زندگی می کنید هر آنچه که از طرف مقابلتان می بینید، می رود زیر یک چتر، چتری به نام اعتماد. وقتی که اعتماد می کنید، دیگر نگران تکیه گاه تان نیستید....... ________________________________________ وقتی زیر یک سقف زندگی می کنید هر آنچه که از طرف مقابلتان می بینید، می رود زیر یک چتر، چتری به نام اعتماد. وقتی که اعتماد می کنید، دیگر نگران تکیه گاه تان نیستید. در واقع یک گام مهم در زندگی مشترک احساس امنیت است. این احساس وقتی بوجود می آید که افراد به یکدیگر اعتماد داشته باشند. در طول رابطه هر چه زن و شوهر زمان بیشتری با هم زندگی کنند، اعتمادشان به یکدیگر بیشتر می شود. این فرایند تعهد و آرامش را افزایش می دهد. برای بدست آوردن اعتماد در یک رابطه توجه به نکات زیر می تواند مثمر ثمر باشد. حقیقت را بگویید در زندگی مشترک، شاید بهتر بگوییم از همان روز اول خواستگاری، صداقت حرف اول را می زند. در بحرانی ترین شرایط، گفتن حقیقت بازنده بودن نیست. شاید به صراحت می توان گفت که دروغ گفتن سریعترین راه از بین رفتن اعتماد است. در واقع فرار کردن از راست گویی نابودی رابطه شما با همسرتان را در پی خواهد داشت. صداقت با ایجاد اطمینان و اعتماد متقابل پایه های زندگی مشترک را تقویت می کند. در رفتارهای تان تعادل داشته باشید سعی کنید، فراز و نشیب های رفتارتان همسرتان را درگیر نکند. رفتارهای ضد و نقیض در زندگی مشترک اطرافیان را سردرگم می کند و به نوعی می توان گفت صداقت شما رو زیر سوال می برد. این امر منجر به سلب اعتماد همسر شما می شود. در طول زندگی مشترک اگر هدف تان درک و سهیم شدن در افکار و احساسات فرد مقابل تان باشد در پیچ و خم های زندگی دچار سوء تفاهم نخواهید شد. وقتی حادتر می شود که در تلاش برای پنهان کاری هستید و منتظر هستید تا شرایط مناسب پیش آید تا موضوع را مطرح کنید اما گاهی زمان را از دست می دهید و همین امر باعث کدورت می شود، اتفاقاتی از این دست پایه های صمیمیت و همدلی را می شکند با یکدیگر باشید گاهی پیش می آید که شما مجبور می شوید و در شرایطی قرار می گیرید که ناچار هستید، تمام برنامه هایتان را کنسل کنید تا در کنار همسرتان باشید. اهمیت دادن شما نسبت به این موضوع نشان می دهد شریک زندگی تان مهم است. صرف نظر کردن از یک مهمانی دوستانه و در کنار همسر بودن به او ثابت می کند، که او را دوست دارید. می توان گفت این موضوع در روزهای اول زندگی میخ اعتماد و اطمینان همسرتان بر روی دیوار زندگی را محکم تر می کند. به یکدیگر احترام بگذارید شریک زندگی تان نیاز به احساس امنیت و اطمینان شما دارد، هیچگاه قدرت ابراز عقیده را از همسرتان نگیرید و عکس العمل های تلافی جویانه را در زندگی مشترک دنبال نکنید. احترام به عقاید شریک زندگی تان جایگاه شما را نزد همسرتان و اطرافیان بالا می برد. احترام گذاشتن، اعتماد سازی را در زندگی پر رنگ تر می کند. همدلی از همزبانی بهتره ممکن است شما فرد دلسوزی باشید و همسری مهربان اما نتوانید به راحتی و به خوبی احساسات طرف مقابل را درک کنید. اما این نکته را فراموش نکنیم که همدلی در زندگی زناشویی باعث می شود به احساسات یکدیگر آسیب نرسانید. از آنجایی که در زندگی مشترک همدلی پر رنگ تر است، لازم است خیلی سریع شریک زندگی هر نوع تغییر احساسی و عاطفی را درک کند. همدلی باعث می شود فرد در تمام مراحل زندگی احساس تنهایی نکند و اطمینان داشته باشد که همیشه گوش شنوایی برای مشکلات او وجود دارد. قدرانی کنید از همسرتان قدرانی کنید. این بهترین راه برای ابراز محبت شما است. اعتماد و عشق در گذر زمان، زندگی مشترک شما را رونق می بخشد. اعتماد سازی کنیم در آخر اینکه گاهی اتفاقاتی رخ می دهد که همسر شما به دلایلی هر چند کوچک اعتمادش را از دست می دهد، وقتی اعتماد در زندگی کم رنگ می شود به نوعی خصومت و دلگیری ها خود را نشان می دهد. قضیه وقتی حادتر می شود که در تلاش برای پنهان کاری هستید و منتظر هستید تا شرایط مناسب پیش آید تا موضوع را مطرح کنید اما گاهی زمان را از دست می دهید و همین امر باعث کدورت می شود، اتفاقاتی از این دست پایه های صمیمیت و همدلی را می شکند.

:: بازدید از این مطلب : 129
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 29 بهمن 1392 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حسین

یک ازدواج موفق، نگاه آدم‌ها را نسبت به خیلی چیزها عوض می‌کند. دختری که به مرد رؤیاهایش رسیده، آرزو می‌کند که همه دختران جهان احساس خوشایند او را تجربه کنند و وقتی با دوستان مجردش روبه‌رو می‌شود، ناخواسته چهره یک نصیحت‌گر را به خود می‌گیرد. اگر شما هم در روزهای شیرین زندگی مشترک‌تان به سر می‌برید، باید مراقب رفتارهای‌تان باشید. آنچه که می‌تواند میان شما و دوستان مجردتان فاصله بیندازد، مشغله‌های بعد از ازدواج‌تان نیست، بلکه جملات اشتباهی است که ناخواسته یا ناآگهانه به زبان می‌آورید. نگران نباش، پیدایش می‌کنی دوست مجرد شما ۳۰ سالگی را رد کرده و هنوز مردی به زندگی‌اش نیامده؟ در چنین شرایطی او را با خودتان که ازدواج کرده‌اید مقایسه نکنید و از تلاش برای امیدوار کردنش دست بردارید. شاید او فعلا از اینکه تنهاست لذت می‌برد و شاید خودش این سبک زندگی را انتخاب کرده. پس هر بار که او را می‌بینید، نگویید نگران نباش، مرد رؤیاهای تو همین اطراف است و خیلی زود پیدایش می‌کنی. غصه نخور، خیلی وقت‌داری دختری که همه دوستانش به خانه بخت رفته‌اند، در صورتی که خیال ازدواج کردن داشته باشد، می‌داند که با بالا رفتن سن خیلی از امتیازهایی که در ذهن دیگران دارد را از دست می‌دهد. احتمالا مردانی که به او پیشنهاد ازدواج می‌دهند، وارد چهارمین و پنجمین دهه زندگی‌شان شده‌اند و احتمالا زمانی که از کسی خوشش می‌آید، رقیب‌های جوان‌تری وجود دارند که رسیدن به وصال را برایش سخت کنند، پس دلیلی ندارد با دلداری دادن‌های بیهوده، او را آزار دهیـد. اگر بخواهید با کلمات به دوست‌تان ثابت کنید که هنوز زمان زیادی برای خوشبخت شدن دارد، در واقع به او می‌گویید: «زود باش؛ همه فرصت‌های خوب را داری از دست می‌دهی!» سخت نگیر همه آدم‌ها برای خودشان معیارها و ایده‌آل‌هایی دارند. اینکه معیارهای دوست‌تان با ایده‌آل‌های شما برای ازدواج فرق می‌کند، دلیل خوبی برای قضاوت کردن در مورد او نیست. قرار نیست همه آدم‌ها به یک سبک زندگی کنند، پس مدام به او نگویید ما هم در آغاز با این شرایط شروع کردیم. «همسر من هم همه ایده‌آل‌‌های مورد نظرم را نداشت یا من هم با خانواده‌اش فلان مشکل را داشتم.» شما در مقامی نیستید که به او درس زندگی دهید و اگر دوست‌تان از شما تقاضای مشاوره نکرده، دلیلی ندارد ملاقات‌های‌تان را به جلسات روانشناسی تبدیل کنید. ممکن است دیر شود اگر دوست‌تان در بهترین زمانی که یک زن برای بارداری دارد، هنوز مجرد است، با انتقال نگرانی‌های‌تان به او، آزارش ندهید. مطمئنا او می‌داند که در چه سن و چه شرایطی قرار دارد و اگر امکان به سرانجام رساندن یک رابطه را داشت، مسلما این فرصت را از خود دریغ نمی‌کرد. شاید او هنوز مرد ایده‌آلی را پیدا نکرده و شاید به خاطر شرایط خانوادگی و اقتصادی‌اش چنین تصمیمی نگرفته. باور کنید که او بهتر از هر کسی می‌داند کجای کار است و نیازی ندارد این موضوع را به او یادآوری کنید. اول نظر خودش را بپرسید ممکن است او از شما برای انتخاب همسر مناسب کمک گرفته باشد و از اینکه هرازگاهی کسانی را برای خواستگاری به او معرفی کنید، استقبال کند اما بهتر است قبل از قرار گذاشتن برای او، در این مورد نظرش را بپرسید. از او بپرسید آیا مایل است یکی از دوستان همسرتان که قصد ازدواج دارد را ببیند یا خیر؟ اینکه شما او را به بهانه دیدن کسی به مهمانی دعوت کنید و او را از این اتفاق بی‌خبر بگذارید، می‌تواند به رابطه شما آسیب برساند. اغلب دختران مجرد از اینکه همه آدم‌ها به فکر سرو سامان دادن‌شان باشند بیزارند، پس نقش خانم‌های خیر محله‌های قدیمی را بازی نکنید و فکر نکنید به سر و سامان رساندن جوانان وظیفه شماست.

:: بازدید از این مطلب : 166
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 25 بهمن 1392 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حسین

همه از علاقه شدید خانمها به طلا باخبرند. به همین دلیل برخی محصولات زیبایی و آرایشی با استفاده از این ماده طبیعی گرانقیمت ، با ظرافت خاصی مشتریان خانم را به سوی خود جلب میکنند. اخیرا نیز لاک ناخن از جنس طلای ۲۴ عیار ساخته و روانه بازار شده است. مانیکوریست معروف هالیوودی ” دبورا لیپ من ” این لاک را طراحی و ساخته است. این لاک ناخن استثنایی ۱۸ پوند (۷۲ هزارتومن) قیمت دارد و ستارگان سرشناسی چون ” لیدی گاگا” ، “کلی کلارکسون” و “سارا جسیکا پارکر” از مشتریان این نوع لاک مخصوص هستند.لاک ناخن طلا وارد بازار شد! گفته میشود این تنها لاک تجملی ساخته شده نیست و سابقا لاکهایی با قطعات الماس و دیگر سنگهای جواهر نیز در بازار عرضه می شده است.این لاک ناخن شامل تراشه هایی به شکل قلب، ستاره، دایره و … از جنس طلای ۲۴ عیار است که به راحتی روی ناخن قرار میگیرد. طریقه استعمال آن نیز همانند دیگر لاک هاست اما با این تفاوت که بعد از استعمال و پاک کردن میتوان قطعات طلای آن را برداشت.

:: بازدید از این مطلب : 182
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 25 بهمن 1392 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حسین

صورتمان را با آب سرد بشوییم یا گرم؟ صورت خود را قبل از خواب بشویید. متخصصان اعلام کردند: رعایت بعضی موارد و ترک بعضی عادت‌ها منجر به داشتن پوست سالم و درخشان در افراد می‌شود. متخصصان فرانسوی پیشنهادهایی را ارائه می‌کنند: - صورت خود را قبل از خواب بشویید. این مورد بیشتر در مواردی که پوست آرایش شده است توصیه می‌شود، چرا که این مواد وارد منافذ پوست شده و باعث مسدود شدن آنها و جذب این مواد به داخل پوست می‌شود. آب گرم یا آب سرد کدام‌ یک برای شستن صورت توصیه می‌شود؟ کارشناسان نه آب سرد را برای شستن صورت افراد توصیه می‌کنند و نه آب گرم را، بلکه پیشنهاد آنها شستن صورت با آب ولرم است. دوش آب داغ می‌تواند به پوست آسیب برساند. - سیگار کشیدن نه تنها برای سلامتی مضر است بلکه به پوست هم آسیب می‌رساند. استعمال سیگار منجر به تسریع روند چین و چروک در پوست می‌شود. - کمبود خواب هم می‌تواند برای پوست بسیار مضر باشد چرا که منجر به ایجاد استرس در فرد شده و این مورد به پوست آسیب جدی می‌رساند. به همین علت کارشناسان به افراد توصیه می‌کنند در شبانه‌روز ۷ تا ۸ ساعت بخوابند، زیرا در شب سلولهای آسیب‌دیده پوست ترمیم می‌شوند. - همچنین استفاده از وسایل آرایشی آلوده به پوست آسیب می‌رساند.

:: بازدید از این مطلب : 168
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 25 بهمن 1392 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حسین

آویشن گیاهی است علفی، دارای شاخه‌های زیاد و چوبی به ارتفاع تا ۳۰ سانتی متر که در نواحی کوهستانی در بین تخته سنگ و به ویژه در کشورهای اروپایی می‌روید. ساقه‌های آویشن پوشیده از کرک و برگ‌های کوچک زیادی است. برگ‌های آن کوچک، لوزی شکل، نوک تیز و به صورت متقابل، بر روی ساقه قرار دارند. این برگ‌ها به رنگ خاکستری روشن و با بوی بسیار نافذ است و دارای دم برگ‌های کوچکی نیز می‌باشد. گل‌ها کوچک، گلی رنگ و یا سفید و به صورت مجتمع در انتهای ساقه قرار گرفته‌اند. قسمت مورد استفاده‌ی گیاه، گل و به ویژه برگ‌های آن است. این گیاه، به طور محدود و برای تهیه‌ی داروها، در ایران کشت می‌گردد. این گیاه “خاصیت ضد میکروبی” داشته بنابراین می توان آن را جایگزین داروهای شیمیایی برای رفع جوش در سطح پوست کرد. المیرا رسولی متخصص طب سنتی گفت: گیاه آویشن در درمان “ضایعات التهابی آکنه” موثر است این گیاه دارویی را می تواند جایگزین داروهای شیمیایی کرد و آکنه را از بین ببرد. وی با بیان اینکه آویشن خواص ضد میکروبی دارد بیان کرد: علت ایجاد جوش‌ها در نوجوانی و جوانی عدم تعادل چربی در سطح پوست است از این رو برای تعادل سطح تمام پوست می توان از “دمنوش آویشن” استفاده کرد. وی در خصوص طرز تهیه این دمنوش تصریح کرد: برگ آویشن را می توان به مدت ۲۰ دقیقه بجوشانید و مصرف یکبار در روز می تواند به “شفافی پوست” و رفع آکنه ها کمک کند. وی در خصوص عوارضی که می تواند در استفاده از این گیاه دارویی ایجاد شود گفت: حساسیت های پوستی التهاب لب ها است و البته مصرف این نوع گیاه برای “خانم های باردار” ممنوع است.

:: بازدید از این مطلب : 87
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 25 بهمن 1392 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حسین

براساس مکاتب طب سنتی ایرانی، درمان بیماری پوستی به سبب جنس عصبی پوست (سخت و متراکم بودن آن) باید به آرامی صورت بگیرد. پوست انسان به صورت یک لایه محافظ بدن در مقابل عوامل آسیب‌رسان محیطی می‌باشد و مانند لباسی سرتاسر بدن انسان را پوشانده است. پوست و ناخن انسان از جنس عصب می‌باشند و سلامت ناخن در راستای سلامتی پوست می‌باشد. پس هر بیماری پوستی می‌تواند ناخن را نیز درگیر کند و در نتیجه به دنبال درمان بیماری پوستی، سلامتی ناخن نیز حاصل می‌شود.

:: بازدید از این مطلب : 103
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 25 بهمن 1392 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حسین

عنبر نسارا با شنیدن این اسم پرطمطراق، انسان ناخودآگاه، یک داروی خوش رنگ و بو را در ذهن خود مجسّم می کند؛ امّا در واقع، عنبر نسارا، پشگل الاغ مادّه(به گویش محلّی ماچه الاغ) است. در کتب داروسازی طبّ قدیم، خواصّ دارویی انواع مدفوع و ادرار انسان و حیوانات مختلف شرح داده شده است. جالب آنجاست که این آثار درمانی به طور مکرّر تجربه شده است و در بسیاری موارد گره گشای درمان بیماری هایی بوده اند که در حالت عادّی درمان آنها بسیار سخت است. برای مثال با مراجعه به یادداشت های مرحوم فقید، دکتر عبدالله احمدیه-که خدایش رحمت کناد- موارد متعدّدی را می توان یافت که دردهای شدید مفصلی و روماتیسمی را با ضماد سرگین گاو درمان نموده اند. البتّه در کتب طبّی قدیم، حتّی آثار استفاده خوراکی! از این داروها هم ذکر شده است امّا از آنجا که استفاده خوراکی آنها در فقه ما حرام شمرده شده است – به استثنای ادرار شتر که با رعایت شرایط و از نظر بعضی فقها، قابل شرب است – ترجیح می دهم از این موارد عبور کنم و به سایر خواص عنبر نسارا بپردازم. ۱- دود دادن عنبر نسارا در محیط های بسته مثل فضای خانه، مانند اسفند اثر میکروب کشی قوی دارد و انجام گاهگاهی این کار به ویژه در فصول سرد، تاثیر قابل توجّهی در کاهش موارد بروز بیماری هایی مثل سرماخوردگی دارد؛ به ویژه اگر یکی از اعضای خانواده سرما خورده باشد می توان با این کار از افزایش بار ویروس در فضای محلّ زندگی کاست. ۲- استنشاق دود عنبر نسارا یکی از راه های مناسب برای درمان سینوزیت های مزمن و حاد و سرماخوردگی است. این کار در درمان سردردهای کهنه نیز موثّر است. برای این کار، عنبرنسارا را در یک اسفند دود کن ریخته روی شعله کم قرار داده دود متصاعد شده را استنشاق کنید. ۳- گرفتن مواضعی از بدن که دچار خارش است روی دود عنبر نسارا، یکی از روش های بسیار موثّر در کاهش انواع خارش هاست. همچنین این کار، برای درمان تاول ها و زخم های ترشّح دار نیز اثر مناسبی دارد. این روش یکی از بهترین روش های درمانی اگزما هم هست. همچنین این کار تاثیر بسیار خوبی در ترمیم سریع انواع زخم ها به ویژه زخم های سوختگی دارد. ۴- ضماد کردن مخلوط عنبر نسارا و سرکه روی پیشانی در درمان خون دماغ مفید است. ۵- به روش های ذیل می توان از عنبر نسارا برای کمک به درمان صرع استفاده کرد: ۵-۱- استنشاق عصاره خشک آن با سرکه. ۵-۲- استفاده از آب عنبر نسارای تازه به عنوان قطره بینی. ۶- پاشیدن پودر عنبر نسارای خشک بر روی انواع زخم های تازه، علاوه بر کمک به بهبودی آنها، خونریزی آنها را نیز متوقّف می کند. ۷- دود دادن عنبرنسارا برای کاهش خونریزی و کوتاه کردن دوره عادت ماهیانه بانوان و درمان عفونت های واژینال مفید است. روش استفاده به این شرح است: برای این کار ۲ الی ۳ عدد عنبر نسا را همراه با خاکشی و اسپند، روی کمی ذغال انداخته و گلدان سفالی که ته آن سوراخ داشته باشد را روی آن برگردانید، که در این صورت مانند دودکش می شود، لباس زیر خود را درآورده و دامن بلندی بپوشید و به حالت نیم خیز روی آن بایستید. البته این کار بدون خاکشی و اسپند هم موثر است. اگر هم حوصله ندارید می توانید بدون این تشریفات خاص درمان را انجام دهید. برای این کار کمی عنبرنسارا را روی اسفنددودکن روی شعله کم قرار داده بگذارید دودش به واژن بخورد. این کار را ۲ روز قبل از زمان پریود، ۲ روز در زمان پریود و ۲ روز بعد از پریود انجام دهید. ۸- به همان شیوه فوق الذّکر، دود عنبرنسارا در درمان و و کاهش عوارض بواسیر هم بسیار موثر است.

:: بازدید از این مطلب : 202
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 25 بهمن 1392 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حسین

هر وقت کسی از یک چیز ساده و بی‌اهمیت بترسد این مثل را می‌آورند و می‌گویند : «فلانی آن مشکینی را می‌ماند که از انبان ترسید». یک روز یک نفر از اهالی «مشکین» برای ناهارش مقداری ماست توی انبان می‌ریزد و زیر چادر توی صحرا می‌گذارد. ظهر که برای خوردن ناهار به چادر می‌آید و می‌خواهد سر انبان را باز کند صدای جوک‌ جوکی از انبان می‌شنود نگو که ماست ترش کرده و صدا می‌کند. مردک که تا به حال همچین چیزی ندیده بود دوستانش را خبر می‌کند که : «آهای ! بیایید اینجا مار هست !» هرکدام از دوست‌هاش هم یک چوبدستی برمی‌دارند و می‌افتند به جان انبان و آنقدر می‌زنند و می‌زنند که انبان پاره می‌شود و ماست ترشیده بیرون می‌ریزد و آن وقت تازه متوجه می‌شوند که این ماست بوده نه مار.

:: بازدید از این مطلب : 126
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 25 بهمن 1392 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حسین

روزی مرد ثروتمندی همراه دخترش مقدار زیادی شیرینی و خوردنی به مدرسه شیوانا آورد و گفت اینها هدایای ازدواج تنها دختر او با پسر جوان و بیکاری از یک خانواده فقیر است. شیوانا پرسید: چگونه این دو نفر با دو سطح زندگی متفاوت با همدیگر وصلت کرده اند؟ مرد ثروتمند پاسخ داد: این پسر شیفته‌ی دخترم است و برای ازدواج با او خودش را عاشق و دلداده نشان داده و به همین دلیل دل دخترم را ربوده است. درحالی که پسر یکی از دوستانم، هم نجیب است و هم عاقل، با اصرار می‌خواهد با دخترم ازدواج کند اما دخترم می‌گوید او بیش از حد جدی نیست و شور و جنون جوانی در حرکات و رفتارش وجود ندارد. اما این پسر بیکار هرچه ندارد دیوانگی و شور و عشق جوانی‌اش بی‌نظیر است. دخترم را نصیحت می‌کنم که فریب نخورد و کمی‌عاقلانه‌تر تصمیم بگیرد اما او اصلا به حرف من گوش نمی‌دهد. من هم به ناچار به ازدواج آن دو با هم رضایت دادم. شیوانا از دختر پرسید: چقدر مطمئن هستی که او عاشق توست؟ دختر گفت: از همه بیشتر به عشق او ایمان دارم! شیوانا به دختر گفت: بسیار خوب بیا امتحان کنیم. نزد این عاشق و دلداده برو و به او بگو که پدرت تهدید کرده اگر با او ازدواج کنی حتی یک سکه از ثروتش را به شما نمی‌دهد. بگو که پدرت تهدید کرده که اگر سرو کله‌اش اطراف منزل شما پیدا شود او را به شدت تنبیه خواهد کرد. دختر با خنده گفت: من مطمئنم او به این سادگی میدان را خالی نمی‌کند. ولی قبول می‌کنم و به او چنین می‌گویم. چند هفته بعد مرد ثروتمند با دخترش دوباره نزد شیوانا آمدند. شیوانا متوجه شد که دختر غمگین و افسرده است. از او دلیل اندوهش را پرسید. دختر گفت: به محض اینکه به او گفتم پدرم گفته یک سکه به من نمی‌دهد و هر وقت او را ببیند تنبیه‌اش می‌کند، فوراً از مقابل چشمانم دور شد . از این دهکده فرار کرد. حتی برای خداحافظی هم نیامد. شیوانا با خنده گفت: اینکه ناراحتی ندارد. اگر او عاشق واقعی تو بود حتی اگر تو هم می‌گفتی که دیگر علاقه‌ای به او نداری و درخواست جدایی می‌کردی، او هرگز قبول نمی‌کرد. وقتی کسی چیزی را واقعا بخواهد با تمام جان و دل می‌خواهد و هرگز اجازه نمی‌دهد حتی برای یک لحظه آن چیز را از دست بدهد. اگر دیدی او به راحتی رهایت کرد و رفت مطمئن باش که او تو را از همان ابتدا نمی‌خواسته و نفع و صلاح خودش را به تو ترجیح داده است. دیگر برای کسی که از همان ابتدا به تو علاقه‌ای نداشته ناراحتی چه معنایی می‌تواند داشته باشد؟

:: برچسب‌ها: جدیدترین داستان ها, داستان, داستان جالب ,
:: بازدید از این مطلب : 93
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 25 بهمن 1392 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حسین

چهار تن با هم همراه بودند یکی ترک و یکی تازی، یک فارس و یکی رومی. به شهری رسیدند. یکی از راه دلسوزی به آنان یک درهم پول داد که غریب بودند. فارسی زبان: «با این پول انگور بخریم.» تازی گوی (عرب زبان): «عنب بخریم.» ترک زبان: «اُزُم بخریم.» رومی زبان: «استافیل باید بخریم.» ستیز و جنگ و نزاع در میانشان درگرفت تا جایی که به هم مشت می زدند. حکیمی آنجا رسید و به سخنان آنان گوش داد. او که چهار زبان را می دانست فهمید همه یک چیز می خواهند ولی به زبان خود می گویند. پول آنان را گرفت و رفت برای آنان انگور خرید هر چهار نفر مطلوب خود را دیدند و خوشحال شدند و دعوا پایان یافت. این است کار حکیمان الهی و اولیای خدا. مرغ ِجان ها را درین آخِر زمان نیستشان از همدگر یک دم امان هم سلیمان هست اندر دور ِما کو دهد صلح و نماند جور ِما مرغ جانها را چنان یکدل کند کز صفاشان بی غِش و بی غِل کند

:: بازدید از این مطلب : 89
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 25 بهمن 1392 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حسین
سرش را دزدکی از زیر لحاف آورد بیرون. درواقع به زور و ذلت. یک چشمی‌از زیر لحاف نگاه کرد به پنجره. بعلــه!! برف می‌آمد؛ آن هم چه جور!! اصلا انگار لحاف آسمان پاره شده بود و تمام پنبه ها داشت میریخت بیرون… یاد (مشهدی پنبه زن) افتاد همیشه آخرهای تابستان بود که سرو کله اش پیدا می‌شد. وسط حیاط با آن سرفه های کشدارش و صدای بم و خشدارش بساط پهن میکرد و دل و روده طشکهای مادر را میریخت بیرون! حالا نزن و کی بزن و ناخواآگاه می‌دیدی که داری با آهنگش همصدا می‌خونی: زیپ زیپ لینگ لینگ؛زیپ زیپ لینگ لینگ؛ بالاخره نفهمیدم وقتی پنبه ها را میکوبد صدای زیپ زیپ می‌آید یا صدای لینگ لینگ؛ خلاصه که تبدیل میشود به آهنگ شاد دوران جوانیت….و همیشه از پشت پنبه ها که در هوا در پروازند او را می‌بینی که می‌نوازد؛ نگاهش به پنبه ها که در پروازند و لبخندی به لب دارد…و با چشمان نیم بسته به محصول زیبای کارش چشم می‌دوزد.. وسط کار مادر؛ برایش با سینی چائی می‌آورد و هله و هوله ای که او خستگی در کند؛ معمولا در چنین روزهائی کار بیخ پیدا میکند و ناهار هم حتما آبگوشت است. فکر کرد: لابد این هم رسمی ‌شده برای خانواده ها که این روز حتما آبگوشت بپزند.! و این مشهدی بیچاره به تعداد روزهایی که پنبه میزند آبگوشت می‌خورد؛ یا اگر بخواهی خیلی شاد فکر کنی، هم پنبه میزند و هم آبگوشت..! مشهدی ناهار را که می خورد و چائی اش را هم نوش جان؛ کار را تمام میکرد؛ اگر حوصله ای برایش مانده بود در حالیکه داشت وسایل پنبه زنی را سوار بر دوچرخه اش میکرد رو به بچه ها که در حیاط بازی میکردند میکرد و میگفت : اولین برف که آمد یاد من هم باشید. از در که داشت بیرون میرفت این شعر را زمزمه میکرد که در راهرو می‌پیچید و می‌شنیدی: بر لحـاف فلک افتاده شـکاف پنبه میبارد از این کهنه لحاف باز با بدبختی چشمانش را باز کرد ودر دل دعا دعا کرد : کاش برف بند آمده باشد.. نه خیر؛! قر قر کرد : نه خیر؛ این برف ول کن نیست.! مادر از گوشه اطاق پای سفره صبحانه استغفراللهی گفت و با ملایمت گفت: مادر چشم باز نکرده؛ ناشکری کردی به برکت خدا؟؟ سلام مادر! صبح ات به خیر…. پاشو شازده؛ پاشو آقا. پاشو بسم الاه بگو اگه بیداری بیخود نتپ زیر لحاف… پاشو آقات کله پاچه گرفته؛ بناگوششو گذاشته برای تو نازنین ببه….پاشو بخور قبراق شی. ((هزار تا بناگوش و یک آب انبار؛ آب کله پاچه هم نمیتونه منو تو این برف از زیر این لحاف بکشه بیرون؛ قربونت برم مادر من؛ امروز روز جمعه هست؛ اگه از آسمان خود کله پاچه هم به جای برف بباره، من یکی حالا حالاها از زیر این لحاف بیرون بیا نیستم که نیستم!؛ تورو جون عزیزت اصرار نکن. راستی آقاجون کجاست؟)) مادر در حالی که داشت زیر شیر سماور استکان کمر باریکی را با آب داغ سماور پر میکرد تا موقع چایی ریختن چایی اش سرد نشود و به قول خودش از دهن نیافتد؛ جواب داد : داره جلوی راه پله ها را پارو میزنه مبادا من میرم حیاط بخورم زمین… هی میگم مرد؛ نکن؛ کمرت میگیره ! مگه به گوشش میره…گفتم پسرم بلند میشه یه دوتا پارو میزنه تمیز میکنه.. حالا که تو حیاط کار ندارم. چه میدونم مادر؛ خودشو سرگرم میکنه اینجوری و یک محبتی هم میخواد به من کرده باشه. پاشو مادر؛ پاشو دیگه ببین بابات کاسه کله پاچه را گذاشته سر سماور داغ بمونه؛ بیچاره خودش هم نخورده تا با تو بخوره؛ گفت هر روز که سر صبحانه این بچه را نمی‌بینم امروز لااقل با هم صبحانه بخوریم. احساس کرد که باز داغ شده؛ و جملات آخری مادرش را نصفه و نیمه شنید؛ باز با گرمی‌لحاف و طشک توی چورت رفته بود. با خودش فکر کرد چقدر خوبه؛ چقدر مزه می ده این طشک گرم و نرم؛ دستش درد نکنه مشتی! چه طشکی زده واقعا نرم و تپل؛ مثل یک مادر مهربون آدم را تو بقلش می گیره و ول نمیکنه و امان از این لحاف مگه میگذاره از دست طشک فرار کنم…یک قلت دیگه زد و باز خوابش برد…. توی خواب فکر میکــرد حتما الان بعد از اذانه و مادر و پدر نماز خوندند و زوده که بیدار شــم. یک قلتی بزنم پا میشم…..زیپ زیپ لینگ لینگ زیپ زیپ لینگ لینگ……سعی کرد صدای پنبه زنی مشهدی را پیش خودش مرور کنه؛ به خودش گفت : اگر برف نمی‌آمد که اینقدر این طشک و لحاف نمی‌چسبید…….دیگه نفهمید به چی داره فکر میکنه به صدای ساز پنبه زن؛ به گرمی‌لحاف و طشک؛ به بوی کله پاچه…….. به همان غلظت و گرمی‌آب کله پاچه دوباره سور خورد توی خواب ناز… پدر جان؛ یک جمعه ات هم به ما نمیرسه؟ یک کله پاچه گرفتم تیلیتش دل دشمن را نرم میکنه؛ در آر سرتو از زیر لحاف پدر صلواتی؛ کله سحر رفتم نان سنگک گرفتم با کله پاچه؛ پاشو مرد مومن بشین مردونه یک صبحانه بخوریم باهم… مادر با مهربانی قر و لندی کرد دلبرانه: وای یکجور باهاش حرف میزنه انگار بچه ۸ ساله است….بگو پاشه مرد گنده! یک صبحانه روز جمعه خوردن با ما که اینقدر فیس و افاده نداره… از زیر لحاف نمی دید اما حدس میزد که الان حاج آقا قند در دلش آب شده و با لبخندی به گشادی تمام صورتش داره به مادر نگاه می کنه مادر که دیگر جوان نبود و پدر او را حاج خانم صدا میزد در جمع؛ و در خلوت با نام کوچکش… خدا لعنت کند این خواب را!…..گرم و نرم مثل چایی شیرین صبحانه؛ باز درون چشمش ریخت؛ فکر کرد راست می گن: برف که می‌آد انگار آدم را به طشک می‌دوزند…. صدای رادیو تمام اطاق را گرفت؛ ناز کشیدن هم حدی داشت دیگر؛ معلوم بود کاسه صبر حاج خانم و حاج آقا سر آمده و با روشن کردن رادیو این را اعلام میکردند.اهل توپ و تشر رفتن نبودند؛ نه حالا که او بزرگ شده بود که در کودکی هم. با علم و اشاره هر توبیخی را به او می‌فهماندند و یک لنگه ابروی مادر و یک اخم پدر حساب کار را راست و حسینی به دستش میداد… صدای النگوهای مادر را هم این لا و لوها می‌شنید یعنی که داشت نان خــرد می‌کرد برا ی تلیت کردن در آب کله پاچه . فکرش را که می‌کرد می‌دید عجب کیفی دارد که صبح اینقدر نازت را بکشند وکله پاچه ای باشد و نان سنگکی و……خلاصه عشق یعنی همین! باز دوباره با زور و ذلت از لای سوراخ کوچکی که برای خفه نشدن از زیر لحاف درست کرده بود نگاهی به آسمان انداخت؛از لحاف پاره آسمان یک ریــز برف مثل پنبه میبارید؛ عینهو وقتی که مشهدی پنبه ها را میزد نرم و سبک؛! از دودکشهای بخاری خانه کناری که دیده میشد؛ دودی سفید و ملایم به هوا میرفت؛ و گرمای دلنشینی را به دلت راه میداد؛ هی دلت میخواست چنگ بزنی به لحاف و بچسبی این طشک مهربان را… نه خیر این برف ول کن نبود.. خدا را شکر که جمعه بود. به خودش گفت یعنی امروز که برف می‌آید؛ زینب و برو بچه ها ناهار می‌آیند اینجا یا نه؟؟ ((حاج خانم زینب اینها امروز می‌آن؟)) زینب خواهر کوچکش بود که چهار سال قبل در سن خیلی کم ازدواج کرده بود؛ هفده سالش تمام نشده بود؛ اما خواستگارها دست از سرشان بر نمی‌داشتند؛ خوش برو رو بود و خوش قد و بالا؛ زبر و زرنگ و دست به کار خانه داری و مهمتر از همه با لبخندی ملیح همیشه در کنج لب. بالاخره پسر عموجان که نور چشم پدر زینب هم بود و در ضمن زینب هم گوشه چشمی‌ به او داشت؛ داماد اول و آخر خانواده شد. الان دو تا بچه داشتند؛ دخترکی سه ساله و نازنین و دلنشین. پسری تپل و مپل و شش هفت ماهه که اگر همه به او می‌گفتند رستم بی دلیل نبود؛ هرچند که به احترام پدر بزرگ خانواده اسمش را گذاشته بودند ماشااله. خوب این اسم چند منظوره استفاده می‌شد؛ بخصوص با جثه ای که داشت بسیار به جـــا هم بود. پیش خود تجسم کرد که اگر امروز بیارندش حسابی می‌چلونمش! ولی قبلش برم حیاط را پارو کنم! حاج خانم و حاج آقا؛ آرام آرام حرف می‌زدند و گهگاهی می‌خندیدند و سئوال بی جواب با بخار سماور به آسمان رفت…. یواشی نگاهی از لای لحاف به آسمان انداخت؛ پنبه های زده ی مشهدی از آسمان به زمین میریختند؛ زیپ زیپ لینگ لینگ زیپ زیپ لینگ رینگ…… باز این لحاف و این برف و این خواب؛ این خواب نازنین و گرم…. چه صفائــی داشت این بــازی خواب و بیداری؛ یا بیــدار خوابی؛ که نــه خوابی و نه بیداری ونه هوشیاری و نه بیــهوش؛ یک رفت و برگشتی بین خواب و بیداری! بــا خودش فکر کرد: لابد هنوز برف می‌آد…مروت نبود این پیرمرد بره پله هارو پارو کنه و من اینجا یکوری بخوابم….کاش یک کمی ‌صبور بود؛ خودم چاکرشم هستم؛ برای اینکه خوشحالش کنم تمام حیاط را یک پارچه پارو میکنم… خودش از فکر خودش خنده اش گرفت؛ حیاط کم حیاطی نبود. وسط باغچه و حوض؛ از پله های اینطرف حیاط که پای راهرو جلوی اطاقها بود تا پله های آنور حیاط؛ که به راهرو کوچیکه می‌خورد و در کوچه کلی حیــاط بود. چقدر توی این حیاط دویده بود و با بچه های فامیل بالا بلندی بازی کرده بود..چقدر توی این حوض وسط هندوانه و خربزه هائی که حاج اقا برای خنک شدن توی حوض انداخته بود شنا کرده بود و ورجه ورجه زده بود..فقط باید مواظب میبود ماهیهای قرمز مادرش صدمه نبینند. به نوعی با آنها هم دوست بود؛ وقتهائی که حوصله داشت پایش را میگذاشت روی پاشیر حوض و بی حرکت می‌نشست.بعد از مدتی ماهیها آرام آرام می‌آمدند و دور پاهایش جمع می‌شدند و آرام آرام با لبهای نرمشان به پایش لب میزدند. مــزه مــزه میکردنــد؛ یکباردر کودکی به مادر گفته بود؛ ماهیها به پایم نوک میزنند؛ مادر غش کرده بود از خنده. هنوز جوان بود و با لباسهای گل گلیش هنــوز سرزنده و دلربــا. مادر گفته بود: نوک نمیزنند مادر مگه مرغـنـد؟ پس چی کار می‌کنند اینها؟ مادر فکری کرده بود و گفته بود : تو بانمکی مادر تورا مزه مزه می‌کنند.!! با خودش فکر کرد چه خوب شد حرف مادر را هفته پیش زمین نینانداخته بود و جلو جلو روی حوض را یک کیسه کلفت کشیده بود. به قول مادر می‌گفت: ((حوض که خودش یخ میزند؛ اگر کیسه نکشیم و چوب نچینیم روش؛ تمام پاشیر تا آخر زمستان ترک ترک میشه. تابستان بیچاره ایم تمام آب حوض میره)). تازه برای شادکردن مادر؛ شیر لب حوض را هم با گونی حساب تا خرخره بست و بنــد کرده بود. چشم باز کرد و با صدای بلند گفت : سلام به حاج اقا و حاج خانم تپل و مپل خودم! و برای اینکه ببیند صمبه ناز کردنش چقدر پر زور است؛ کش و قوسی هم زیر لحاف رفت. دیگر دلش غـش میرفت که با آنها ناشتائـی بخورد.آرام سوراخی از لای لحاف باز کرد که ببیند هنوز برف در کار است یا نه؟؟ …. از اطاق کناری صدائی گفت : سلام؛ صبح به خیر؛ بیدار شدی؟؟ چه عالی ؟! (( امروز جمعه است؛ داره برف هم می‌آد؛ کاش تا بچه ها بیدار نشدن؛ بری از سر میدان یک کله پاچه با نان سنگک داغ بگیری؛ دور همی‌ با بچه ها بخوریم! می‌چسبه…… پاشو! تنبلی نکن. برات چایی می‌ریزم. راستی؛ یادت نره نان سنگک بیشتر بگیر؛ هر چند سنگینه! اما ظهر هم آبگوشت بار گذاشتم. هر چه زور زد باز خوابش ببرد؛ نشد که نشد!. با خودش گفت: ای کاش برف ببــــارد؛ برکت خـــدا.

:: برچسب‌ها: ای کاش برف ببارد, داستان, داستان جدید, ,
:: بازدید از این مطلب : 91
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 25 بهمن 1392 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حسین

اس ام اس جدید سری 125 SMS Jadid • • • یاد کردن کسی عشق می خواهد و دل با عشق به یادت هستم از ته دل • • • اس ام اس جدید سری 125 SMS Jadid • • • بسلامتی اون که فکر می کنیم فراموشش کردیم اما یه شب که خوابشو می بینیم کل روزو پکریم • • • اس ام اس جدید سری 125 SMS Jadid • • • خیلی سخته عشقتو با کس دیگه ببینی بعد بهش اس بدی کجایی؟ بگه تو قلبتم • • • اس ام اس جدید سری 125 SMS Jadid ادامه مطلب بهمن 02, 1392 | دسته : اس ام اس جدید اس ام اس جدید سری 124 اس ام اس جدید اس ام اس جدید سری 124 SMS Jadid • • • آنقدرخـسته ام که حاضرم سـرم را روی تکه سنگی بگذارم و بخوابم اما به دیوار وجود بعضی ها که بارها بر سرم آوار شدند تکیه ندهم • • • اس ام اس جدید سری 124 SMS Jadid • • • طلب دارم از زندگی تمام آرامشم را مرگ که دیگر حقم بود … • • • اس ام اس جدید سری 124 SMS Jadid • • • این روزا دیگه هیچ چیزی رو شرح نمی دم فقط می کِشَم! • • • اس ام اس جدید سری 124 SMS Jadid ادامه مطلب دی 30, 1392 | دسته : اس ام اس جدید اس ام اس جدید سری 123 اس ام اس جدید اس ام اس جدید سری 123 SMS Jadid • • • به امید چتر فردایت خیس بارانم هنوز … • • • اس ام اس جدید سری 123 SMS Jadid • • • نقاش خوبی نبودم اما این روزها به لطف تو انتظار را دیدنی می کشم • • • اس ام اس جدید سری 123 SMS Jadid • • • نوشته هابهانه اند فقط می نویسم که یاد آوری کنم”بیادت هستم” باورش با تو … • • • اس ام اس جدید سری 123 SMS Jadid ادامه مطلب دی 28, 1392 | دسته : اس ام اس جدید اس ام اس جدید سری 122 اس ام اس جدید اس ام اس جدید سری 122 SMS Jadid • • • آنقدر ﺑﺎﻭﺭﺕ ﺩﺍﺭﻡ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﺑﮕﻮﯾﯽ ﺑﺎﺭﺍﻧﻢ ﺍﺯ ﺻﺪﺍﯾﺖ ﺧﯿﺲ ﻣﯿﺸﻮﻡ • • • اس ام اس جدید سری 122 SMS Jadid • • • خسته ام از تو نوشتن کمی از خود می نویسم این منم که دوستت دارم • • • اس ام اس جدید سری 122 SMS Jadid • • • باران که بند بیاید تازه خاطره شروع به چکه کردن میکند • • • اس ام اس جدید سری 122 SMS Jadid ادامه مطلب دی 26, 1392 | دسته : اس ام اس جدید اس ام اس جدید سری 121 اس ام اس جدید اس ام اس جدید سری 121 SMS Jadid • • • دفتر شعرم را سفید می گذارم از تو دور بودن نوشتن ندارد درد دارد … • • • اس ام اس جدید سری 121 SMS Jadid • • • حکایت ما بارانی بی امان است این گونه دوستت دارم بند نمی آید • • • اس ام اس جدید سری 121 SMS Jadid • • • عشق چیز عجیبی نیست همین است که تو دلت بگیرد و من نفسم … • •

:: برچسب‌ها: اس , ام , اس ,
:: بازدید از این مطلب : 131
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 25 بهمن 1392 | نظرات ()

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد